دلتنگی های من

زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیرمرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیرزن هرگز زیربار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیرمرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط می کند. پیر مرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند. غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است ! از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده
پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود.

اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است *محبت شـان* نسبت به یکدیگر نامحدود می شود


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 9:19 توسط ونوس| |


Power By: LoxBlog.Com